12- پذیرش پوزش
در مـوضـوع پیش بیان کردیم که انسان در معرض خطا و اشتباه است و کمال مطلق اختصاص به حـضـرت احدیت دارد و عصمت از خطا ویژه برگزیدگان مقرب اوست .
بنابراین دوست تو ممکن است گاهى در گفتار یا کردار به تو بدى کند همچنین تو با او به بدى رفتار کنى , اما این امر نباید شـمـا را از مـحـدوده بـرادرى و دوسـتى بیرون برد, چه لغزش و درافتادن مقتضاى نهاد انسان و سـرشت اوست . از این رو بر تو لازم است عذربرادر دینى خود را به هنگامى که عذرخواهى مى کند بـپـذیـرى زیـرا آن کـه پـوزشـخواهى مى کند تبهکار شمرده نمى شود, و قبول پوزش شیوه افراد بزرگوار است چنان که گفته اند: العذر عند کرام الناس مقبول پیامبر گرامى (ص ) و ائمه اهل بیت (ع ) نظرها و اندیشه ها را به اهمیت این امر متوجه ساخته اند زیرا عذرپذیرى در دوستى و نزدیکى مردم به یکدیگر داراى تاثیر فوق العاده است .
پـیـامبر خدا(ص ) فرموده است : هرگاه کسى نزد برادر مسلمان خود عذرخواهى کند و اونپذیرد وى مانند کسى که در راهها مالیات (غیرقانونى ) مى گیرد گنهکار است.
نـیـز: کـسـى کـه از او عـذر کـارى خواسته شود و وى نپذیرد در کنار حوض بر من واردنخواهد شد.
نیز: کسى که برادر مسلمانش در امرى اقامه عذر کند باید از او بپذیرد خواه به حق باشدیا باطل و اگر نپذیرد در کنار حوض بر من وارد نخواهد شد.
نیز: آیا شما را آگاه نکنم که بدان شما کیانند؟ گفتند: چرا اگر بخواهى اى پیامبر خدا.
فرمود: بدان شما آنانى هستند که تنها زندگى مى کنند, و بنده خود را تازیانه مى زنند, واز کمک دریغ مى کنند.
فرمود: آیا شما را از بدترین شما خبر ندهم ؟ گفتند: چرا اگر بخواهى اى پیامبر خدا.
فرمود: کسى که از مردم نفرت دارد و مردم از او متنفرند. فرمود: آیا شما را به بدتر از آن خبر ندهم ؟
گفتند: چرا اگر بخواهى اى پیامبر خدا. فرمود: آنانى که از لغزشها پوزش نمى طلبند, و عذر را نمى پذیرند, و گناه رانمى بخشند. فرمود: آیا شما را به بدتر از آن خبر ندهم ؟
گفتند: چرا اى پیامبر خدا. فرمود: کسى که به خیر او امیدى نیست , و از شر او ایمنى نیست .
امیرمؤمنان (ع ) فرموده است : عذر برادر دینى خود را بپذیر و اگر عذرى ندارد عذرى برایش پیدا کن.
مسلم بن وابصه این معنا را اخذ کرده و گفته است :
اذا ما اتت من صاحب لک زلة ----- فکن انت محتالا لزلته عذرا
دیگرى گفته است :
اذا اعتذر الصدیق الیک یوما ----- من التقصیر عذر اخ مقر
فصنه عن جفائک واعف عنه ----- فان العفو شیمة کل حر
بـلکه اگر بدانى دوست تو در عذرى که اقامه مى کند دروغگوست بر توست که عذرش رابپذیرى . چـنـان کـه امـیرمؤمنان (ع ) فرموده است : هر کس از تو پوزش خواست باید از اوبپذیرى اگرچه بدانى دروغگوست .
13- شاد کردن دوستان
هر کسى در دنیا چیزى را که مایه شادمانى اوست دوست مى دارد, و با آنچه او راخوشحال مى کند انس مى گیرد, و دلش را براى هر چیز لذت بخشى که مایه روشنى چشمش مى شود باز مى کند و سینه اش را براى آن مى گشاید.
آدمـى بـر حـسب طبع انسان سردماغى را که موجب فرح و شادى او مى شود دوست دارد,و عمل نـیـک او را قـدردانـى مى کند . از این رو پیامبر خدا(ص ) و ائمه اهل بیت (ع ) تشویق کرده اند که هر دوسـتـى بـکوشد بر دوستش سرور و شادى وارد کند تا محبت و دلبستگى او نسبت به وى فزونى یابد, و این عمل را از برترین اعمال و محبوبترین آنها نزد خداوندشمرده اند.
پیامبر گرامى (ص ) فرموده است : برترین اعمال آن است که دل برادر دینى خود را شاد ویا وام او را برآورده کنى.
نیز: محبوبترین اعمال نزد خداوند وارد کردن سرور و شادمانى بر مؤمن است.
نـیـز: هـر کس برادر دینى خود را با چیزى که موجب خوشحالى او مى شود دیدار کند تا اورا شاد سازد خداوند در روزى که او را دیدار مى کند شادمان خواهد کرد.
امیرمؤمنان (ع ) فرموده است : هر کس برادر مؤمن خود را خوشحال کند, اهل بیت (ع ) راخوشحال کـرده و کـسـى کـه اهـل بیت (ع ) را خوشحال کند پیامبر خدا را خوشحال کرده و آن که پیامبر را خـوشحال کند خداوند را خرسند کرده و کسى که خدا را خرسند کند حق است بر خداوند که او را مسرور سازد و در بهشت خود جاى دهد
امام باقر(ع ) فرموده است : لبخند انسان به روى برادر مؤمنش حسنه و گرد و خاشاک را ازاو دور کـردن نـیـز حسنه است , و خداوند به چیزى که نزد او محبوبتر از وارد کردن سروربر مؤمن باشد عبادت نشده است .
امـام صـادق فـرمـوده است : کسى که سرورى بر برادر مؤمنش وارد کند به خدا سوگند آن را بر پیامبر خدا(ص ) وارد کرده و کسى که سرورى بر پیامبر خدا(ص ) وارد کند آن را برخدا وارد کرده و آن کـه سرورى بر خدا وارد کند به خدا سوگند پروردگار در روزرستاخیز او را در بهشت داور قرار خواهد داد.
آن حـضـرت در وصـیـت خـود بـه عبداللّه بن جندب فرموده است : اى پسر جندب کسى که شاد مـى شـود از ایـن که خداوند حورالعین به او تزویج کند و او را به سمت نور روانه سازدباید بر برادر مؤمنش شادى و سرور وارد کند
نـیز: کسى که مسلمانى را شاد کند خداوند از این شادى صورت زیبایى مى آفریند که اورا از آفات دنـیا و هول و هراسهاى آخرت حفظ مى کند, در کفن و حشر و نشر با اوخواهد بود تا آنگاه که او را در پیشگاه خداوند متوقف سازد و به او مى گوید: تو کیستى به خدا سوگند اگر دنیا را به تو بدهم هـرگـز پـاداش آنـچـه تو نسبت به من انجام داده اى نخواهد بود .
پاسخ مى دهد: من همان شادى هستم که تو در دنیا بر برادر مؤمن خود واردکردى.
نـیـز: هـنـگـامى که خداوند مؤمن را از گورش برمى انگیزاند به همراه او شبیه وى از قبربیرون مـى آیـد و در پـیـشاپیش او گام برمى دارد و هر زمان مؤمن با یکى از هراسهاى روزقیامت روبرو مـى شـود بـه او مـى گوید: بیتابى مکن و اندوهگین مباش و به سرور و کرامت از سوى حق تعالى شـادمان باش تا آنگاه که در پیشگاه خداوند متوقف مى شود .حق تعالى حساب آسانى از او به عمل مـى آورد و دسـتـور مـى دهد به بهشت روانه شود, در این هنگام شبیه او در پیشاپیش وى حرکت مـى کند و مؤمن به او مى گوید: خدا تو را رحمت کند چه نیکو کسى بود که با من از گورم بیرون آمـدى و پـیوسته مرا به سرور و کرامت ازسوى خداوند بشارت دادى تا آنگاه که من آن را مشاهده کـردم اکـنون بگو تو کیستى ؟
پاسخ مى دهد: من همان سرور و شادى هستم که تو آن را در دنیا بر بـرادر مـؤمـن خـود واردکـرده بـودى , خـداونـد مـرا از آن سـرور و شـادى آفـرید تا به تو مژده دهم .
بـه هـمان اندازه که خداوند وارد کردن سرور را بر برادر مؤمن دوست مى دارد بدى کردن به او را نـاخوش و مکروه مى شمارد. تا آن جا که پیامبر خدا(ص ) فرموده است : هر کس برادر دینى خود را بـه چـیـزى کـه مـوجـب رنـجـش اوست دیدار کند تا او را برنجاند خداونددر روز رستاخیز او را مى رنجاند و از ساحت قرب خود دور مى گرداند.
نـیز: هر کس برادر مؤمنش را به آنچه او را مى آزارد دیدار کند تا او را آزار دهد خداونداو را پس از دیدار با خود آزار خواهد داد. اسـتاد دیل کارنگى درباره این موضوع زیر عنوان چگونه مردم به تو شاد مى شوند به بحث خاصى پـرداخـتـه و در آن روشن ساخته که گفتگو با مردم به آنچه آنها را خوشحال مى کند از مهمترین عـوامـل در به دست آوردن دوستان و تاثیر در آنهاست سپس بحث خود را با این جمله کوتاه پایان داده است که : اگر مى خواهى مردم تو را دوست بدارند از قاعده شماره (5) پیروى کن : در آنچه شنونده ات را خوشحال مى کند و از آن لذت مى برد سخن گوى .
****
پایه هاى دوستى 3 (یاری دوستان)
14- یارى دوستان
در آنچه پیش از این گذشت گفته شد که دوست شریک زندگى است , و او براى انسان به منزله روح در کـالبد است در این صورت بر انسان حتم است که با دست و زبان دوستش را یارى کند چه او حـاضـر باشد و یا غایب . اگر روش او چنین باشد بى شک حق دوستى وحرمت برادرى را رعایت کـرده اسـت . بـه همین مناسبت احادیث بسیارى از پیامبرخدا(ص ) و ائمه اهل بیت (ع ) در تشویق یارى دادن دوست به دوست وارد شده است : پـیـامـبر خدا(ص ) فرموده است : کسى که از آبروى برادر مسلمانش دفاع کند بهشت بر اوواجب مى شود.
نـیز فرموده است : برادر دینى خود را چه ستمکار باشد و چه ستمدیده یارى کن. معناى ایـن سخن آن است که اگر او را ستمکار دیدى حق او بر تو ایجاب مى کند که نزد او روى و او را از ستم کردن بازدارى , و اگر او را ستمدیده یافتى از حقوق او بر توست که نزد او بشتابى و ستم را از او دور کـنـى , اگر چنین کنى دوست خود را چه ظالم باشد و چه مظلوم یارى کرده اى . از پیامبر خـدا(ص ) پرسیدند چگونه در صورتى که ستمکار باشد او را یارى کند؟ فرمود: او را از ستم کردن باز دارد. از امـام حـسـین (ع ) معناى نجدت را پرسیدند, فرمود: اقدام به هنگام سختى ,صبر در وقت مصیبت و دفاع از دوستان . امام صادق (ع ) فرموده است : هر مؤمنى برادر مؤمنش را در حالى که مى تواند او را یارى کند خوار سازد خداوند او را در دنیا و آخرت خوار خواهد کرد, و اگر او را یارى کندعمل او از روزه یک ماه و اعتکاف در مسجدالحرام افضل خواهد بود.
نـیز: هر مؤمنى برادر دینى خود را در صورتى که قادر به نصرت اوست یارى دهدخداوند او را در دنیا و آخرت یارى خواهد کرد, و هر مؤمنى برادر دینى خود را درصورتى که قدرت بر یارى او دارد خـوار کـنـد خـداوند در دنیا و آخرت او را خوار خواهدساخت. زیرا خوار کردن دوست و دسـت بـاز داشـتن از یارى او از زشت ترین صفات به شمار مى رود و دوست شایسته هرگز داراى چـنین صفتى نخواهد بود, از این رو امیرمؤمنان (ع ) فرموده است : بدترین دوستان کسى است که دوستش را خوار مى کند. بـاشـکـوهـتـرین مظاهر نصرت که بیانگر اخلاص سرشار و وفادارى صادقانه و رسوخ محبت است نـصـرت دوسـت در حـال غـیـبت اوست , زیرا این محبت از شایبه تملق وچاپلوسى پاک و از ریا و خـودنـمایى به دور است , از این رو پیامبر اکرم (ص ) فرموده است :هر کس دوستش را در غیاب او یارى کند خداوند در دنیا و آخرت او را یارى خواهدکرد. رفـع عیب از دوست یارى دوست به شمار مى آید و انسان گریزى از آن ندارد و بر اوواجب است تا آن جـا که مى تواند غیبت را رد و از او دفاع کند, چنان که پیامبر خدا(ص )فرموده است : کسى که بـه برادر مؤمنش کمک کند و غیبتى را که در مجلسى از اومى شنود رد کند خداوند هزار باب شر را در دنیا و آخرت به روى او مى بندد, و اگر آن رارد نکند در حالى که بر رد آن توانایى دارد گناه کسى را دارد که هفتاد بار او را غیبت کرده باشد.
نـیز: کسى که در نزد او از برادر مسلمانش غیبت شود و وى در حالى که بر یارى اوتوانایى دارد او را یارى نکند خداوند او را در دنیا و آخرت خوار خواهد کرد.
امام صادق (ع ) فرموده است : کسى که در نزد او برادر مؤمنش غیبت شود و وى او راکمک و یارى دهد, خداوند در دنیا و آخرت او را یارى خواهد کرد, و کسى که در نزد اوبرادر مؤمنش غیبت شود و او را یارى و از او دفاع نکند خداوند او را در دنیا و آخرت پست و خوار خواهد کرد.
15- همدردى با دوست و برآوردن حاجت او
زندگانى دنیا همواره در معرض حوادث و دگرگونیها مى باشد و انسان هدف اصلى این رویدادها و تـغییرهاست , چه بسیار ثروتمند که اموال خود را از دست داده فقیرمى شوند, و چه بسا مستمند کـه بى نیاز و ثروتمند مى گردند, چه بسا مرد گمنام که زعیم ورهبر مى شود و مردم و سران در بـرابر او تسلیم شده همه به فرمان او گردن مى نهند, وبسا بزرگمرد که روزگار او را نگونبخت کـرده خـوار و زبـون مـى شود و موقعیت خود را درمیان مردم از دست مى دهد .
بنابراین گردش روزگـار بـر یک طریقه پایدار نیست و انسان بریک وضع باقى نمى ماند, این سنت خداوند در این جهان است , ولن تجد لسنة اللّه تبدیلا بـنـابـراین دوست راستین کسى است که در همه شرایط و احوال در کنار دوست خودبایستد و در شادى و غم با او سهیم بماند و در سختى و رفاه با او مشارکت داشته باشد, واز همین راه دوست از غـیـر دوسـت مـشـخـص و مـمـتـاز و حـقـایـق آشکار و مقاصد و نیات آزمون مى شود .
از این رو امیرمؤمنان (ع ) فرموده است : در سختى دوستى آشکارمى شود. نیز: در تنگنا حسن همدردى دوست آشکار مى شود. نیز: دوست تو کسى است که در سختى با تو همدردى و مواسات کند. نیز: برترین جوانمردى برادرى صادقانه در سختى و رفاه است. و این نوع دوستان در هر زمان و مکان بسیار اندکند, چنان که فرموده است :
و ما اکثر الاخوان حین تعدهم ----- ولکنهم فی النائبات قلیل
بـراستى دوستان واقعى همینها هستند, که اگر انسان به آنها دست یابد واجب است به آنهاببالد و افـتخار کند و در حفظ آنها حریص و کوشا باشد, آنها در سختیها شناخته مى شوندو در بدبختیها و مـصـیـبـتها ظاهر مى گردند .
به یکى از حکیمان گفته شد: به چه چیز دوست شناخته مى شود؟ پاسخ داد: در سختیها, چه در حال رفاه و آسایش همه انسانهادوست اند.
شاعر گفته است :
جزى اللّه الشدائد کل خیر ----- عرفت بها عدوى من صدیقى
لیکن انسان چگونه مى تواند به چنین دوست وفادار و امینى در این روزگار دست یابد,روزگارى که امام صادق (ع ) درباره آن فرموده است : براى مردم زمانى فرا مى رسد که درآن چیزى نفیس و کمیابتر از دوستى دمساز یا به دست آوردن درهمى از حلال نیست . اى بـرادر مسلمان براى دست یافتن به چنین دوستى در هر جا به جستجو و کاوش بپرداز,چه آن گنجى پرارزش و غنیمتى بزرگ است و در غیر او خیر و فایده اى نیست , چه دیگران با هر شرایطى دگرگون و با هر راى و عقیده اى همراه مى شوند, و مانند حرباء(چلپاسه ) به هر رنگى درمى آیند, امیرمؤمنان (ع ) درباره اینان فرموده است :
ولاخیر فی ود امرى ء متلون ----- اذا الریح مالت مال حیث تمیل
آرى دوست صالح و شایسته براى دوستش در دنیا و آخرت سودمند است : اما در دنیا به هنگام ترس و وحشت انیس و همدم , و در وقت سختى و شدت یار ومددکار و در برابر دشمنانش یاور و پشتیبان است . امـا در آخـرت شـفـیع او در پیشگاه پروردگار است , چنان که امام صادق (ع ) فرموده است : زیاد دوست به دست آورید چه براى هر مؤمن شفاعتى است. آن حـضرت به فضل بن عبدالملک فرمود: مؤمن به این سبب مؤمن نامیده شده که به خداوند پناه آورد . و خـداونـد امـان او را مـى پـذیرد .
سپس فرمود: آیا نشنیده اى که خداونددرباره دشمنانتان فرموده است : روز قیامت هنگامى که مى بیند یکى از شما براى دوستش شفاعت مى کند مى گوید:
فمالنا من شافعین ولاصدیق حمیم
امـا هـمـنـشـیـن بـد هم در دنیا و هم در آخرت به دوست خود زیان مى رساند . در دنیا او رابدنام مـى کـنـد, اخلاق او را تغییر مى دهد, اعتقادات او را دگرگون مى سازد و سرانجام او رادر وادى هـلاکـت سـرنـگـون مى کند .
و در آخرت از شدت پشیمانى از همنشینى و پیروى اودست خود را مـى گـزد و مـى گـویـد:
یـا ویـلـتـى لـیـتـنی لم اتخذ فلانا خلیلا .
لقد اضلنی عن الذکربعد اذ جائنی.
هـرگـاه مطلوب خود را به کف آوردى و به آرزوى خود دست یافتى و چنین دوست شایسته اى را پیدا کردى بر توست که در همه مسایل و مشکلات او را پشتیبانى و یارى کنى و در همه پیشامدها و گـرفـتـاریـهـاى وى در کنار او باشى , چه این امر از بزرگترین طاعات و برترین وسایل تقرب به خداوند به شمار مى آید, چنان که از پیامبر خدا(ص ) وائمه اهل بیت (ع ) روایت شده است : پیامبر خدا(ص ) فرموده است : هر گاه برادر مؤمن خود را در حاجتى که دارد کمک کنم نزد من محبوبتر از روزه رمضان و اعتکاف در آن است. نـیـز: سـه چیز است که این امت طاقت آن را ندارد: مواسات با برادر دینى در مال خود,انصاف با مردم هر چند به زیان خود باشد و یاد خدا در همه احوال . نـیز: هر کس حاجت برادر مؤمنش را برآورد خداوند حوایج بسیارى را برایش برآورده خواهد کرد کـه یـکـى از آنها بهشت است . و هر کس برادر مؤمن برهنه خود را بپوشاندخداوند به او سندس و اسـتـبرق و دیباى بهشتى خواهد پوشانید, و مادام که نخى از آن برتن او باقى است وى در رضوان الـهـى بـه سـر خواهد برد .
و هر کس برادر مؤمن تشنه کامش را سیراب کند خداوند او را از رحیق مـخـتوم سیراب خواهد کرد .
و کسى که به برادر مؤمنش خدمت کند خداوند ولدان مخلدین را به خدمت او خواهد گماشت و او رادر کنار اولیاى پاک خود جاى خواهد داد . و کسى که برادر مؤمن خـود را بـر مـرکبش سوارکند خداوند او را بر ناقه اى از ناقه هاى بهشتى سوار و در روز قیامت در برابر فرشتگان مقرب به او مباهات خواهد کرد و کسى که زنى را به همسرى برادر مؤمنش درآورد تا به او انس گیرد و کمک کار او باشد و به او آسایش یابد خداوند حوریه اى از حوریان بهشتى را به او تزویج خواهد کرد و او را با دوستان خود از صدیقان خاندان پیامبرش (ص ) ودوستان و مؤمنان به او مـانـوس و هـمـدم خـواهـد ساخت . و هر کس برادر مؤمنش را دربرابر حاکم ستمگر یارى کند خداوند او را درگذشتن از صراط به هنگامى که قدمهامى لغزد یارى خواهد کرد .
و کسى که برادر مـؤمنش را در خانه اش دیدار کند بدون آن که نیازى به او داشته باشد خداوند او را از زمره زیارت کـنـنـدگـان خـود ثـبـت مـى کـنـد و برخداوند سزاوار است که زیارت کنندگانش را گرامى بدارد. نیز: هر کس در پى برآوردن حاجت برادر مؤمنش باشد خداوند در پى حاجت اوست . وخداوند در حال کمک به بنده است مادام که بنده در حال کمک به برادر مؤمنش باشد. نـیز: خداوند فرموده است : انما المؤمنون اخوة آنها حوایج یکدیگر را برآورده مى کنند و من حوایج آنها را در روز قیامت برآورده خواهم کرد.
نـیز: هر کس برادر مسلمانش از او وام بخواهد و به او وام ندهد خداوند در روزى که به نیکوکاران پاداش مى دهد بهشت را بر او حرام مى گرداند.
نـیـز: کسى که در راه کمک و منفعت برادر دینى خود گام بر دارد ثواب جهادگران در راه خدا براى اوست.
نـیـز: کسى که به برادر مسلمانش وام مى دهد در برابر هر درهمى که به او وام داده به اندازه وزن کـوه احـد و کوههاى رضوى و طور سینا, براى او حسنه خواهد بود, و اگر پس از به پایان رسیدن مدت براى طلب خود با او مدارا کند از صراط مانند برق لامع خواهدگذشت بى آن که بر او عقاب یـا عذابى باشد, و کسى که برادر مسلمانش از نادارى به اوشکایت برد و او به وى وام ندهد خداوند در روزى که به نیکوکاران پاداش مى دهدبهشت را بر او حرام مى گرداند. نـیـز: کـسـى کـه به فریاد برادر مسلمانش برسد و او را از غم و اندوه و گرفتارى برهاندخداوند برایش ده حسنه مى نویسد, و او را ده درجه بالا مى برد, و ثواب آزاد کردن ده برده به او مى دهد, و ده بلا را از او دفع مى کند و ده شفاعت در روز قیامت براى او آماده مى کند. همدردى و مواسات با دوستان و احسان به آنان و برآوردن نیازهایشان دلهایشان را ازمحبت لبریز مى کند و دوستى و برادرى را در آنها به وجود مى آورد, چه انسان بر حسب طبیعت و سرشت کسى را کـه بـه او احـسـان مـى کـند یا کار نیکى درباره اش انجام دهددوست مى دارد,
چنان که پیامبر خدا(ص ) فرموده است : دلها بر این سرشته شده که هرکس به انسان نیکى کند او را دوست بدارد و هر کس به او بدى کند او را دشمن بدارد. پیامبر اکرم (ص ) این رابطه مستحکم را که موجب همبستگى دوستان با یکدیگر مى شود وآنها را وا مى دارد که در خوشیها و ناخوشیها با همدیگر مشارکت داشته باشند با این سخن جاویدان به تصویر مـى کشد که : مثل مومنان در محبت و رحمت و عطوفت نسبت به یکدیگر مثل بدن است که اگر عـضـوى از آن بـه درد آیـد دیـگـر اعـضـاى بـدن بـا بـى خوابى و تب اظهار ناآرامى و بى قرارى مى کنند.
امـیـرمـؤمـنـان (ع ) فـرمـوده اسـت : آن را کـه بـا مـالـش مـواسـات و هـمـدردى نـمـى کـند دوست مشمار. نـیـز: بـیـست درهم که در راه خدا به برادر دینى خود بدهم نزد من محبوبتر است از این که صد درهم به بینوایان بدهم . نـیـز: شـگـفـت دارم از آن کـه بـا مال خود برده ها را مى خرد چگونه با نیکى و احسان آزاده هارا نمى خرد تا فرمانرواى آنها شود.
نـیز: شگفتا! چه قدر بسیارى از مردم در امور خیر بى رغبت اند, شگفت دارم از آن مردى که برادر دیـنـى او براى برآوردن حاجت خود نزد وى مى آید و وى خود را شایسته انجام دادن این کار نیک نـمـى بیند . براستى اگر ما امید بهشت را نداشتیم , و از آتش دوزخ نمى ترسیدیم , و انتظار پاداشى نـداشـتـیم , و از مجازات هراسناک نبودیم براى ما سزاواربود خواستار مکارم اخلاق و صفات نیکو باشیم چه آنها نشان دهنده راه رستگارى ونجاتند. مـیـمون بن مهران نقل کرده است که : من در نزد حسن بن على (ع ) نشسته بودم , مردى واردشد و عـرض کـرد: اى فـرزنـد پـیامبر خدا! فلان از من طلبى دارد و مى خواهد مرا زندانى کند, امام (ع ) فـرمود: به خدا سوگند مالى نزد من نیست تا حاجتت را برآورم , عرض کرد:پس با او گفتگو کن . راوى مـى گوید: آن حضرت نعلین خود را پوشید, من عرض کردم : اى فرزند پیامبر خدا! اعتکافت را فـرامـوش کـردى ؟فرمود: فراموش نکرده ام لیکن از پدرم شنیدم که از پیامبر خدا(ص ) حدیث مـى کرد که فرموده است : کسى که در برآوردن حاجت برادر مسلمانش بکوشد مانند آن است که خـداونـد را نـه هـزار سـال عبادت کرده در حالى که روزها را روزه و شبها را به عبادت گذرانده باشد.
از آن حضرت پرسیدند: برادرى چیست ؟ فرمود: همیارى در سختى و رفاه . پـرسـیـدنـد: جـبـن (تـرس ) چـیـسـت ؟ فـرمـود: گـستاخى نسبت به دوست و روگردانیدن ازدشمن . امام حسین (ع ) فرموده است : هر کس براى رسانیدن خیرى به برادر مؤمنش شتاب ورزدفردا که بـر خـدا وارد مـى شـود آن را مى یابد, و هر کس براى خدا به برادر مؤمنش احسان کند خداوند در وقـت احـتـیـاج آن را بـه او تـلافى مى کند و از بلاهاى دنیا آنچه بیشتر ازاحسان اوست از او دفع مى کند. امـام زین العابدین (ع ) فرموده است : من از پروردگارم شرم مى کنم که یکى از برادران (دینى ) را بـبـیـنم و بهشت را براى او از خدا بخواهم در حالى که در دادن دینار و درهم به او بخل مى ورزم , هـنـگـامى که قیامت فرا رسد به من گفته خواهد شد اگر بهشت از آن توبود نسبت به آن بسیار بسیار بخیلتر بودى . امـام بـاقـر(ع ) فـرمـوده است : در احسان و نیکى به برادران دینى خود بر یکدیگر سبقت گیرید و شـایـسـتـگى آن را داشته باشید چه بهشت را درى است که به آن معروف گفته مى شود و تنها کـسـى از آن در داخل مى شود که در زندگى دنیا کار نیک کرده باشد, چه بنده هنگامى که براى برآوردن حاجت برادر مؤمنش گام بر مى دارد خداوند دو فرشته رایکى برطرف راست و دیگرى بر جانب چپ او مى گمارد که پیوسته براى او از خداوندطلب آمرزش کرده و براى برآوردن حاجتش دعا مى کنند.
از ابـى اسـمـاعیل رصافى نقل شده که گفته است : امام باقر(ع ) به من فرمود: اى ابااسماعیل آیا مـى دانـى پـیـش از این هرگاه کسى عبایى نداشت و در نزد برخى از برادرانش تکه عباى اضافى وجـود داشـت آن را به او مى دادند تا داراى عبایى شود؟ . عرض کردم :نه , فرمود: و اگر جامه اى نـداشـت تـکه جامه هاى اضافى خود را به او مى دادند تا داراى جامه شود, گفتم : نه , آن حضرت با دست به ران خود زد و فرمود: اینان برادرنیستند.
نیز: هر مؤمنى براى حاجتى نزد برادر خود بیاید - و بى شک این امر رحمتى از جانب خداوند است کـه او را به سوى وى کشانیده و اسباب رفع حاجت او را برایش فراهم کرده است - چنانچه حاجت او را بـرآورد بـا قبول آن رحمت حق تعالى را پذیرفته است و اگرحاجت او را رد کند در حالى که تـوانـایـى بـرآوردن آن را دارد رحمت خداوند راکه به سوى او کشانیده شده و اسباب آن را برایش فراهم کرده رد کرده و از خود دور ساخته است .
نیز: هر گاه براى برآوردن حاجت برادر مسلمان خود گام بردارم نزد من محبوبتر است ازاین که هزار بنده آزاد کنم و هزار اسب را با زین و لگام براى جهاد در راه خدا روانه سازم .
نـیـز: مـؤمـن بـه هـنگامى که برادر مؤمنش حاجت خود را به او اظهار مى کند و او نمى تواندآن رابـرآورده سـازد و بـر اثـر آن غـمـگـیـن مـى شود خداوند به سبب همین اندوه او را واردبهشت مى کند.
امـام صادق (ع ) فرموده است : از اعمال صالح نیکى به برادران مؤمن و کوشش دربرآوردن حوایج آنهاست .
نیز: کسى که به خاطر خدا در راه برآوردن حاجت برادر مؤمن خود عرق بر پیشانیش بنشیند دیگر عذاب نخواهد شد.
نیز: به خدا سوگند جز با پرهیزگارى و مجاهده در دنیا و مواسات و همدردى با برادران مؤمن به شفاعت نمى توان رسید.
نیز: دوستان سه گونه اند: آن که با جانش مواسات مى کند, و دیگرى که با مالش اظهارهمدردى مى کند و دیگر کسى است که کفاف خود را از تو مى گیرد و تو را براى بعضى لذتها مى خواهد پس باید او را از اهل وثوق نشمارى .
نیز: کسى که به همراه برادر مؤمنش براى برآوردن حاجت او گام بردارد چه آن رابرآورده کند یا نکند مانند کسى است که خدا را عبادت کرده است .
بـه مفضل بن عمر فرمود: اى مفضل آنچه را به تو مى گویم بشنو و بدان حق است , آن راپیروى و بـراى بـزرگـان بـرادران مـؤمن خود بازگو کن مفضل گفت : بزرگان برادران مؤمن کیانند؟
فرمود: کسانى هستند که به برآوردن حوایج برادران مؤمن خود رغبت دارندسپس فرمود: کسى کـه حـاجـت بـرادر مؤمنش را برآورد خداوند در روز قیامت صدهزارحاجت او را که نخستین آنها بـهشت است برآورده خواهد کرد و از جمله آنها این است که خویشاوندان و آشنایان و دوستانش را وارد بهشت مى کند.
نـیـز: کسى که در راه حاجت برادر مسلمانش بکوشد تا خداوند آن را به دست او جارى وبرآورده سـازد حـق تعالى ثواب یک حج و عمره و اعتکاف دو ماه در مسجدالحرام و روزه آن را برایش ثبت مـى کـند .
و اگر در این راه بکوشد لیکن خداوند برآوردن آن را در دست او جارى نکند حق تعالى ثواب یک حج و عمره برایش ثبت خواهد کرد. نـیز: کسى که برادر مؤمنش از روى اضطرار حاجتى از او بخواهد و او در حالى که توانایى دارد از بـرآوردن آن از سـوى خـود یـا دیـگـرى خـوددارى کـند خداوند در روز قیامت او را در حالى که دستهایش به گردنش زنجیر شده محشور خواهد کرد. آن حـضـرت به مفضل بن عمر فرمود: شیعیان ما را بر دو خصلت بیازماى اگر در آنها بودشیعه ما هـستند و گر نه از آنها سخت دورى کن عرض کردم آن دو خصلت چیست ؟ فرمود: محافظت بر اداى نماز در اوقات آنها و مواسات با برادران دینى هر چند به چیزى اندک باشد. نیز: کسى که برادر دینى غمزده خود را در صورت توانایى از غم برهاند و او را دربرآوردن حاجتش یـارى کـنـد خـداونـد هفتادودو رحمت برایش ثبت مى کند یکى از آنها راکه اصلاح امور زندگى اوسـت زودتـر شـامـل حالش مى کند و هفتادو یک رحمت دیگر رابراى دفع هول و هراسهاى روز قیامت برایش ذخیره مى سازد.
نـیـز: خـداونـد پیوسته در پى کمک به مؤمن است مادام که مؤمن در پى کمک به برادرمؤمنش باشد, پس از موعظه ها سود برید و در امور خیریه رغبت داشته باشید.
نـیـز: کـسـى کـه بـر بـرادر مـؤمنش لباس زمستانى یا تابستانى بپوشاند حق است بر خداوندکه جـامـه هـاى بـهشتى بر او بپوشاند و سکرات مرگ را بر او آسان کند و گورش را وسعت دهد, و به هـنـگامى که از قبرش بیرون مى آید فرشتگان را با دادن مژده هاى مسرت بخش به او دیدار کند و ایـن بر طبق قول خداوند است که در کتاب خود فرموده است : وتتلقاهم الملائکة هذا یومکم الذی کنتم توعدون
نیز: در اعتماد انسان به برادر دینى خود همین بس که حاجتش را به او اظهارمى کند.
امـام مـوسـى بن جعفر(ع ) فرموده است : بهترین دوستان تو کسى است که در تمام طول زندگى یاورت باشد.
نـیـز: هـرگاه یکى از برادران دینى نزد انسان بیاید و در پاره اى احوال از او پناه بخواهد ووى در حالى که توانایى آن را دارد به او پناه ندهد بى شک رشته ولایت الهى را قطع کرده است. امـام عـسـکرى (ع ) فرموده است : دو صفت است که چیزى برتر از آنها نیست : ایمان به خدا و سود رسانى به برادران مؤمن. از واجبات برادرى و دوستى آن است که برآوردن حاجت برادر مؤمنت را در صورت آگاهى خودت آغـاز کـنـى و او را نـاگـزیر نگردانى که آن را از تو بخواهد چه این عمل نزدخداوند محبوبتر و به پـرهـیـزگارى و تقوا نزدیکتر است ,
چنان که امیرمؤمنان (ع ) فرموده است :
چنانچه کسى از شما حـاجـت بـرادر مـؤمنش را مى داند آن را برآورده کند و او راوادار نسازد که آن را از او درخواست کند.
امـام صـادق (ع ) فـرموده است : و هرگاه بدانى برادر مؤمن تو حاجتى دارد در برآوردن آن شتاب کن و او را ناگزیر مکن که آن را از تو بخواهد بلکه پیشدستى کن
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.